هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
گرچه امروز من آیینهء فردای منست
دل دیوانه در اندیشه فرداست هنوز
لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
درد پروردهء عشق است و بلا دیدهء غم
دل که با اینهمه درد تو شکیباست هنوز

نظرات 1 + ارسال نظر
گندمزار دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:07 ق.ظ http://gandomzar.blogsky.com

ایشالا که دلت از تنهایی در بیاد ...
برای چی عنوان وبلاگت اینه؟
قالبت قشنگه مبارکت باشه ... خوش باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد