۲۵ سال بِ آتریکس

Foto van inhuldiging H.M. de Koningin 1980; © RVD

چند روز پیش ملکه هلند بِ آتریکس بیست و پنجمین سال حکومتش را که zilveren regeringsjubileum نامیده بودند با برنامه مخصوص و جشن به پایان رساند. البته از روز اول این سال zilveren regeringsjubileum برنامه های زیادی انجام شدند.

برای مثال ملکه همراه با قطاری که همین نام را داشت به تک تک شهرها سر زد و از هر شهر گروهی از جوانهایی را که طرح پیشنهاد و برنامه خوبی برای پیشرفت و یا بهبود وضعیت هلند داشتن با ملکه همراه میشدند. در حین سفر این جوانها میتوانستند مستقیما نظر خود را ارائه کنند و حدالامکان پشتیبانی ملکه را در زمینه اجراء طرح کسب کنند.

یکی از آخرین برنامه های طراحی شده یک میتینگ مولتی دینی یا multireligious meeting بود. در این میتینگ از هر دینی که در هلند پیرو دارد نمایندگانی انتخاب و دعوت شده بودند که پدر من هم شامل نمایندگان دین اسلام بودند.

طوری که یکی از سخنرانها میگفت کشور هلند از جمله کشورهائی هست که ادیان و عقائد زیادی هر یک با پیروان خودش را در خود جای داده. در این اواخر و بیشتر بعد از همان ۱۱ سپتامبر آن صلح و صفای همیشهگی بین این ادیان مختلف به هم ریخته.دولت با برنامه های مختلف سعی در بهبود وضعیت داره به همین دلیل هم این میتینگ جزو برنامه zilveren regeringsjubileum شد.

کل میتینگ یک ساعت طول کشید ولی در این یک ساعت برنامه های مختلفی اجراء شدن. هنگام ورود ملکه از بین نمایندگان ادیان یکی برای پیشباز جلوی در ایستاده بود. کاتولیک پروتستاند یهود بودیست  هندو مسلم و..... از اینکه آیا در ترتیب ایستادن نظم خواصی بوده یا به خواسته خود فرد بوده بیخبرم.

در خانهء ما که همهء حضار به تماشای پخش زنده نشسته بودند همه نگران طرز سلام دادن آن نماینده مسلمانان با ملکه بودیم که آیا دست میدهد یا اینکه مثل آن پیشنماز یاعث درد سر میشود. چند ماه پیش پیشنماز یا امام یکی از مساجد هلند دست وزیر امور اتباع خارجه ( زیاد مطمئن نیستم درست به فارسی ترجمه کردم یا نه) را هنگام سلام دادن رد کرد. همین مسئله به ضاهر پیش پا افتاده برای همه مسلمانان اینجا ایجاد دردسر کرد.

ولی خوشبختانه دیدیم هر فرد به روش دین خود به ملکه سلام و خوش آمد گفت. مثلا بودیست و هندو هم دست ندادن و خود ملکه هم وقتی به مسلمان رسید دست جلو نکرد کمی مکس کرد تا ببیند خود مسلمان چه میکند. او هم با دست راست به روی قلب سلام کرد و ملکه با لبخند جواب داد.

Foto van H.M. de Koningin en Z.K.H. de Prins van Oranje bij multireligieuze bijeenkomst in de Domkerk in Utrecht, 15 december 2005 © ANP

بعد هر دین یا به وسیله سخنران و یا برنامه دیگر چند دقیقه وقت داشت تا پیام خودش را به گوش همه برسانه. از طرف مسلمانها هم گروهی یک سرود میکس هلندی و عربی را اجرا کردند که اینجا میتوانید ببینید و بشنوید

 Islamitisch koor El Wahda

بعد از آن هر نماینده یک سَمبل که نشانهء دینش هست را روی میزی که در عکس میبینید گذاشت. آن میز که نقشهء هلند در رویش پهن بود نمایانگر هلند بود. سَمبل دین اسلام هم یک ماه و ستاره بود. این مراسم را هم میتوانید اینجا ببینید.

بعد از یک دقیقه سکوت همه به یکدیگه سلام کردند که کمی باعث بی نظمی جلسه شد ولی سیملیک به خاط نشان دادن صلح بین ادیان بود. اگر خواستید ببینید اینجا کلیک کنید

در آخر هم همه مهمانها به اضافه ملکه گل زیبایی گرفتند تا به نشانه دوستی و محبت به افراد بیرون از جلسه بدهند

Foto van H.M. de Koningin, die roos weg geeft na multireligieuze bijeenkomst in de Domkerk in Utrecht, 15 december 2005 © ANP

نظرات 10 + ارسال نظر
نوید چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:32 ق.ظ

سلام چه عجب!کارهای دانشگاه تمام شد به سلامتی؟
میگم خوش به حالت توی عجب کشوری زندگی می کنی. اند آرادی بیان و آزادی ادیان. واقعا برایم جالب بود.

دیووووووونه خودتی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:01 ق.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

گل سرخی به او دادم گل زردی به من داد ..!

برای یک لحظه ی ناتمام قلبم از طپش افتاد

یک دوست چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:17 ق.ظ

لیلای عزیز خیلی وقت بود که منتظر نوشته های قشنگت بودم.از خواندن مطلب امروزت کلی کیف کردم.
ضمنا درنوشتت یه جور آرامش خاصی حس کردم.امیدوارم همیشه آرام و پر از شورزندگی باشی.
مشتاقانه منتظر نوشته های جدیدت هستم.

آشنا چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:32 ب.ظ

سلام ...خوبی؟مطالب جالبی نوشتی....کلی اطلاعات من بالا رفت...
راستی امشب تو ایران شب یلدا بود...حتماْ میدونی چه شبی؟نه؟

پویا جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:06 ق.ظ http://puya.blogsky.com

خوشحال‌ام که میبینم‌ات!
قدیم‌تر یک id داشتی که یه پیغام اومد که هک شدی.
بعد هم دیگه از id جدید خبری نشد...
نگفتی دلمون برای دوستای قدیمی تنگ میشه؟

محمد شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:34 ق.ظ http://www.parizad.blogsky.com

سلام.
از دیدن پیامتون خیلی خوشحال شدم.
بله، درست فهمیدین. به جز حوزه تو شهر قم دانشگاه هم پیدا میشه! البته دانشگاههاش هم یه چیزی تو مایه های حوزه هستن: دختر و پسر جدا، چادر برای خانمها (حداقل تو دانشگاه ملی قم) اجباری و ... . رئیس دانشگاه هم که روحانی است. می بینین که تفاوت چندانی با حوزه نداره.

جریان اعتصابهایی که نوشته بودم، مربوط به تاریخ اعتصابات بود در دانشگاه که از سال ۷۷ تا ۸۳ را شامل می شد. ولی خب، محیط دانشگاه ما گاهی اوقات آنقدر غمباره که نمیشه درس خوند و میشه اعتصاب کرد!

خیلی سرت رو درد نیارم و چشمهاتو اذیت نکنم.
راستی، حال مادرتون چطوره؟ امیدوارم خوب شده باشن. (باید سر فرصت پستهای قبلیتون رو بخونم.)
به خانواده سلام گرم و صمیمانه من و ما رو برسونید. این پست آخری تون هم خیلی جالب بود.

موفق و شاد باشید. خدانگهدار.

سینا یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:30 ق.ظ http://pesaretanha.blogsky.com

جالب بود...
عیذتون مبارک.
موفق باشید.

مسعود یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:03 ب.ظ http://massoudx12.blogsky.com

سلام

خوبی؟ خدا رو شکر ....

آپ دیتم٬ دوست دارم بیای پیشم و استفاده ی لازم رو از این پست ببری٬این یکی با همه ی پست های قبلی فرق داره و تو این بهم ریخته گی های امروزی میتونی آرامشتو بدست بیاری.

میخوام نظرتو بدونم...

من چشم براهت می مونم ...

« مسعــــــــود »



مازیار دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:01 ب.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام ...
وبلاگ زیبائی داری ...
جالب بود .
موفق باشی .
مازیار از کلبه آبی

دکتر مجتبی کرباسچی یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:41 ق.ظ http://www.mojtaba334.blogfa.com

سلام
با " ابراهیم بت شکن وپیرمرد بت پرست "
و شعر " بت شکن و بت پرست " بروزم
صاحبدلان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد