غم تنهایی من
دختری تنهایم کوله باری دارم.
پر زرویاهایم.عطر خوب همه گلهای سپید.
آرزویی دارم.
که همه آنها را بسپارم به نسیم.
تا برد خانه یاربسپارد به نگار.
تا بداند که همه عشق و دل و جان من اوست.
دختری تنهایم بار عشقی دارم. یک سبد همه محبوبه و یاس.
که به هر برگش من با هزار اشوه و ناز
بنویسم جانا
ای دوچشمانم قدمگاه تو باد
پس تو کی بر خواهی گشت به قدمگاهت باز
دختری تنهایم قفسی هم دارم
پر زآواز همه بلبلکان عاشق
همه آهنگ فراق است و رحیل
تا رسد دست حبیب
بگشاید او را
و بداند که همه سهم من از او این است
که بسوزم چون شمع در شب هجران و
ببینم همه ابرام رقیب
دم نیارم به غمی
دختری تنهایم آرزویی دارم
که همه غم ها را بزدایم از دل
ره خوشبختی را بگیرم در پیش
بروم تا برسم به هر آنجا که همه باغ و گل وبلبل و دشت
و همه چشمه و باران چو اشک
همه با یک آهنگ و بشان یک رنگ
بزدایند غم تنهایی را همگی از دل من
دختری تنهایم.... مرضیه مقتدری |
سلا به دختر تنها ...خدا نکنه که تنها باشی عزیز...در آسمان همیشه جایی برای تنها نماندن هست ...امید را به دست دل بسپار تنها نخواهی مان...سری به من بزن ...
۰منم و یه دنیا تنها
سلام
وب شما جالبه تنها هم موندن تنهایی نیست
بلکه در ان زمان هم خدا هست
از اینکه شعر رو به نام شاعرش نوشتی خیلی خیلی ممنونم. مطمئن هستم خیلی خوشحال میشه.اگر خواستی بازم شعر داره.بگو تا برات بفرستم. یا علی
امیدوارم هیچ وقت تنها نباشی
سلام
متن زیبای بود من که لذت بردم
تو هم مثل منی
به من هم سر بزن
خوببود