ای کاش نمیخواندم شان و حالا افسوس آن زمان را نمیخوردم.
بعضی وقتها با خودم میگویم حاضرم به هر قیمتی به یکباره از تمام سرنوشتم آگاه شوم. هست کسی که یاری کند؟ از اینهمه فراض و نشیب از اینهمه ابهام و ترس از فردا و حوادثش خسته شدم ..... خسته
ولی دوباره ترسی عمیقتر وجودم را پر میکند: نکند طاقت شنیدن یکباره را نداشته باشم.
بعد راضی میشوم به رضایش و فقط در اعماق قلبم آنچه او برای من خیر و صلاح میداند را میطلبم
آمین
ولی کاش درک و فهم این را هم به من میداد تا آنچه او خیر من میداند خیر خود بدانم
نمیدانم چیزی که من دیدم حقیقت داره یا نه . جرات سوال کردن را هم ندارم
فرض کن درست فهمیده باشم ....... نه غیر ممکن است
.....
رفع کردن این شک و تردید با کسی هست که .....
(تازه گی ها حرفهایم را قورت میدهم و یا تایپ میکنم ولی بعد به جای send کلید backspace رو فشار میدم ....... تایپ میکنم تا اقلا گفته باشم )
التماس دعا
مبارک باد آمد ماه روزه
رهتخوش باد اى همراه روزه
شدم بر بام تا مه را ببینم
که بودم من به جان دلخواه روزه
نظر کردم کلاه از سر بیفتاد
سرم را مست کرد آن ماه روزه
مسلمانان سرم مست است از آن روز
زهى اقبال و بخت و جاه روزه
بجز این ماه ماهى هست پنهان
نهان چون ترک در خرگاه روزه
بدان مه ره برد آن کس که آید
در این مه خوش به خرمنگاه روزه
رخ چون اطلسش گر زرد گردد
بپوشد خلعت از دیباى روزه
دعاها اندرین مه مستجابست
فلکها را بدرد آه روزه
چو یوسف ملک مصر عشق گیرد
کسى کو صبر کرد در چاه روزه
سحورى کم زن اى نطق و خمش ش
ز روزه خود شوند آگاه روزه
بیا اى شمس دین و فخر تبری
تو اى سر لشکر اسپاه روزه
کلیات دیوان شمس تبریزى با مقدمه بدیع الزمان فروزانفر
استخراج از کتاب روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم نوشته ی سیدحسین موسوىراد لاهیجى
just click here and listen and enjoy as I did
PS."may be in one days " must be => " maybe one day" sorry