Wa baz ham posty az daneshgah

Indafe amma az daneshgahe khodam nist balke az haman TU Delft hast ke qablan goftam. Emruz sobh kea z khane be tarafe daneshgah rah oftadam awwal sare rah yek daste gol gereftam wa hamrah ba CD be hasine jan dadam. In CD chandin hafte bud ke daste man bud wa man harooz sharmandetar az dirooz nemishod ke be hasine jan bedaham.

Baad dar istgahe tram be pirzane mehrabani barkhordam. Pirzan lebas hayi kohne be tan dasht wa az chadaraki ( roosariyi) ke be sar dasht mishod fahmid ke mosalman ast. Shoro be harf zadan kard. Dar ye negah dorost hads zad ke ahle afghanestan hastam.

Khodash az Bosni bood. Towri ke tarif mikard haft farzand dashte ke ham era jelooye cheshmansh sar boridan wa hala tako tanha mande. Aknoon dar khaneye yek mosalmane marakeshi mikhabad wa az rahe sadaqe khordo khorakash ra be dast miawarad! Hamintoor ke gerye konan halo roozash ra tariff mikard nasihaty kard: “hamishe takbir begoo, takbir khoobast. Yek rooz ke be ma hamle kardan hameye ma zano mard bozorgo koochak yekseda be takbir goftan shodim “allaho akbar” wa hameye sarbazha az tars farar kardan.”

Taqazaye pool nakard wa man ham chizi nadadam. Albate bishtar az panj euro ham nadashtam ke an ra ham shadidan niaz dashtam. Wali agar taqaza mikard midadam. Waqty didam nemikhahad nakhastam kari konam ke be oo bar bokhorad.

Residam daneshgah. Tamem rah be an zane pir fekr mikardam. Baad az chand sa’at dars khandan kami tafrih gereftam wa be interviewe diroozi ke az man pakhsh shode bud negah kardam. Kheili shokke shodam. Albate na az didane khodam.

Interview darbare hazrate Zahra (s) wa jaygahe oo dar dine eslam bud. Hamrah ba man do shakhse digar ham jodagane interview shode budand. Yeki yek eslamshenase hollandi bud digari yek newisandeye zan az mahzabe sonni wa man az mazhabe shié. Chizi ke baese shokke shodane man shode bud harfhayi bud ke an zane newisande darbareye hazrate fateme mizad alalkhosoos dar rabete ba ezdewaje ishan. O gofte ke hazrate fateme dar zendegi moshtarakash ba hazrate Ali moshkelate ziadi dashte wa chandinbar ba shekwe wa shekayat be khaneye pedarash bazgashte. Wali peiambar oo ra dobare be khaneye hazrate Ali bargardande wa gofte ke dokhtaram to bayad Sabr koni wa saboor bashi. Bela fasele baad az in harfe newisande yeki az jomalate man ra gozashtan ke goftam: hazrate fateme dar zendegi moshkelate ziadi dide wa dar moqabeleshan sabro esteqamat karde. Wa be hamin dalil yek olgooye nemoone baraye tamame zanan hast.

Towri in do ra ba ham wasl kardan ke harkas bebinad fekr mikonad man ham hamaqide ba an newisande hastam. Baad an zan edame midahad ke baad az fowte Fateme showharash bud ke ejaze nadad baraye oo maraseme khaksepari gerefte shawad.

Gijo ta’ajjob zade mande am che konam. Az tarafi be sheddat asabiam ke tamarkozze hawasam az dast rafte wa az tarafi ehsase gonah mikonam. Chon hes mikonam dar misunderstanding darrabete ba hazrat wa a zendegiash man ham naqsh peida kardam.

Nemidanam che konam?!

۰۶-۰۶-۰۶ یا ۶۶۶

امروز اولین روزی بود که من پا به مکان مقدسی گذاشتم! و آن هم کتابخانه دانشگاه تکنیک دلفت.  واو عجب کتابخانه بزرگی و چقدر زیبا هم از نمای بیرون و هم از داخل!

به غیر از این امروز جالبیت دیگری هم دارد که بیشتر به تاریخ میلادی امروز بستگی دارد. امروز زور ششم ما شش (جون) سال ۲۰۰۶. به عبارتی ۰۶-۰۶-۰۶ و یا ۶۶۶ است که به روایت دوستان مسیحی من روز تولد پسر شیطان. و همین امروز هم ادامه فیلم The Omen  هم برای اولین بار روی پرده نمایش رفت

راستی امسال برای اولینبار و فکر کنم آخرین بار ۰۱-۰۲-۰۳-۰۴-۰۵-۰۶ شد تاریخ. اینش با شما که بفهمید چطور و کی جایزه هم داره به شرطی که خودتون بیاین تحویل بگیرین!

بعد از مدتها....

بالاخره امشب باز بیخوابی به سرم زد و باعث شد بنویسم! تا به حال شده دلت از جای دیگه پر باشه و از بدشانسی فرد دیگه ای حرفی بزنه که در آن لحظه برایت تلخ باشه و تو دلت را سر او خالی کنی؟ امشب این اتفاق برای من افتاد. اصلا نمیخواستم مخصوصا امشب که بعد از مدتها.... ولی دست خودم نبود. دیشب در خانه فرزانه بیش از حد به گذشته برگشتیم و با تعریف داستانم خاطرات گذشته را زنده کردم. حس بدی پیدا کردم. خودم را وسط یک دوراهی پیدا کردم که هردو راه به پایان خوبی نمیرسیدن. پشیمان از کرده ها و گفته ها.

راستی چقدر بده که نسبت به حس احساس دوستی و یا حتی عشق بی اعتبار شوی. بی اعتماد دنبال دلیل برای هر حرف و حرکت. خیلی از حرفها ممکن است دلیل آنچنانی نداشته باشن و یا دلیلشان آنقدر واضح و مفهوم باشن که تو از آنها بگذری ولی نفهمی. این بی اعتمادی باعث میشه به ناحق به قضاوت بنشینی و... بگذریم

خانهء فرزانه خوش گذشت. اول خنده و بعد یک گریه حسابی. بعد از غذا اول فیلم شاخه گلی برای عروس را دیدیم و بعد کَل هو نا هو( Kal Ho Na Ho ) فردا هست یا نیست؟. 

 

التماس

التماس به خدا از شجاعت است

اگر برآورده شود نعمت است

اگر برآورده نشود از حکمت است

التماس به بندهء خدا از خجلت است

اگر برآورده شود منت است

اگر برآورده نشود ذلت است

التماس دعا

Vandaag ben ik naar de huisarts geweest. Ze zei dat het beter is om toch ook een foto te maken. Op Graf Gasthuis hadden ze pas op 11 mei plaats. Dus heb ik op AMC gevraagd. Het is me gelukt om voor woensdag een afspraak te krijgen.

Hopelijk is het niks!

Bid voor me!

یک گزارش با تاخیر

ک هفته از تمام شدن تعطیلات دو هفته ای میگذرد. تعطیلات خوب خوش و پر مشغله ای بود که از خود خاطره ها به جا گذاشت.

در هفته اول مادر راهی هامبورگ شد. برای اینکه عمو رضی بالاخره پدر میشد و فوریه جان تنها بود. جمعه همان هفته دختر عمودار شدیم. یک دختر چشم و موسیاه به نام حمیده.

همان روز من با یک بکس (چمدان) با وسائل لازمهء دو روز راهی اپلدرن شدم تا با یک گروه چند نفره که همهگی دختران افغانستانی بود یک ویکند رو با هم باشیم. من نادیه ( همصنفی) حسنیه سنیا سنیتا روحینا سارا نیلا چکامه فرشته ایوا ..... واقعا خوش گذشت. تمام هتل شاهد سرشار بودن ما از خوشی بودند. تا دیروقت موزیک و حرکات موزون  بعد چند ساعت داستانهای ترسناک! البته ما فقط برای خوشگذراندن جمع نشده بودیم. بعد از اینکه متوجه شدیم که همهگی آینده خود را در وطن خود افغانستان میدیدم تصمیم گرفتیم به همدیگر کمک کنیم. چون هریک آرزو داریم با دستی پر برگردیم. ساختن یک شفاخانه (بیمارستان) یک یتیم خانه یک کلینیک زایمان الی آخر ... همه هدیه و سوقات ما برای وطن. روز آخر تصمیم گرفتیم که هر چند ماه جمع شویم تا از احوالات هم بیشتر با خبر باشیم و هم ببینیم تا چه حد به اهداف نزدیک شدیم

(بای دِ وی الان ایران موزیک آهنگ مهدی مقدم را گذاشته. نمیدانم چرا هر دفعه مهدی را میبینم یاد اِلی اِن می افتم! مخصوصا در اهنگ

دیوونم کردی    خیلی خونسردی ......البته منظورم انسان فضائی نیست...)

یکشنبه هفته بعد شیرنی خوری رویا جان بود. رویا دختر خاله نصرت همسایه منزل (طبقه) ۱۴ که خیلی به مادرم لطف کردند. مخصوصا ایام شیمی درمینی مادرم.  به همین دلیل و به خاطر اینکه رویا جان از دوستان خوب من و زهره هست خیلی شوق داشتیم برای آن روز. کمی هم کمک کردیم. رویا جان و داماد علی آقا از هرات هستند و هر شهر رسم و رسوماتی دارد. مثلا در هرات مادر عروس چند پارچه مخصوص به داماد میدهد: یکی ابریشمی یکی سبز و روی یکی هم طلا میدوزند. این سه پارچه را ما تزئین کردیم. البته باید گفت بدک نشده بود.

فعلا تا همینجا بعدا باقی

شبی فراموش نشدنی

امشب از آن شبها بود. شب پاره کردن بغض چند ساله و شب اشک ریختن. احساس سبکی میکنم. و احساس نفرت از بخت.

به هر حال قول دادم شب تولد حضرت محمد خدا را به پاکی آب قسم بدهم که همانطوری که آب , کثیفی و آلودگی را پاک میکند خداوند دل من را از بدی و ناپاکی پاک کند و بعد سه مرتبه هفت شب با توسل به پیامبر و اهل بیتش از خدا طلب بخشش کنم. انشاالله که هنوز توبهء من کارساز باشد.

خوشحالم که چنین شبی بود و چنین دوستی که در این شب به تمام حرفهایم گوش کند و مرا تحمل کند. خدا را شکر که اگر از بعضی چیزها محرومم از داشتن دوستان خوب بهره مند ترین فرد دنیا هستم. هریک به نوبهء خود مرا کمک کردن و من خود را و حتی زنده بودن خود را مدیون وجودشان میدانم

راستی امشب شب اولی است که من تنها در اتاق میخوابم  زهره رفته به یک سفر یک هفته ای به ترکیه و فائزه هم نیست

Difficult choice to make

دیروز بعد از مدتها دوباره پیدایش کردم. خودم هم نمیدانم چرا میخوانمش... این را هم نمیدانم چرا خواندنش انقدر آزارم میده. شاید ....

تازه متوجه شدم که تمام خصوصیتهائی که من برای شاهزادهء سوار بر اسب سفید خود میخواستم پخش شده بین چند نفر. یکی اخلاقش را دارد یکی درجه تحصیلی اش یکی احساساتش یکی غرور مردانه اش یکی درجه دین و ایمانش یکی ظاهرش یکی هم سیّد بودنش را. کاش میشد این اشخاص را در میکسر انداخت ... چه معجون اعلی بدست میامد

نمیدانم یا به سن و سال ربط دارد یا یک ویروس قوی که از ۲۱ به بالا را هدف میگیرد همه را مریض کرده. به طور عجیبی موضوع همهء بحثها در رابطه با ازدواج است و انتخاب و سلیقه و...... (منظور همان غیره است فکر اشتباه نکنید) واقعا هیچ تصمیمی در زندگی انسان مهمتر و مشکلتر از این نیست ...

جمعه بعد از مدتها در سالن کامپیوتر امین را دیدم (به گفته خودش یک سال از آخرین دیدار میگذرد) درست نفهمیدم چطور شد ولی یک دفعه دیدم بـــــــــــله موضوع باز هم ازدواج است.... مدت طولانی با هم در همین مورد حرف زدیم ولی در آخر به جائی نرسیدیم... اول هردو موافق شناخت طرفین از هم بودیم بعد دیدیم شناخت هم همه چیز نیست بلکه حتی در بعضی موارد همین شناخت است که ماجراساز میشود... مثلا مواردی بوده که طرفین همبازی دوران طفولت دوست دوران کودکی و نوجوانی عاشق و معشوق دوران جوانی بودن ولی همینکه با خواندن چند جملهء عربی و امضاء کردن یک عقدنامه به عنوان زن و شوهر زیر یک سقف میروند مشکلات و سوء تفاهم ها خود را آهسته آهسته نمایان میکنند و در آخر هم....

بعد رسیدیم به اینکه طرفین باید حد اقل از نظر درجه تحصیل در یک سطح باشن چون تحصیل به طرز تفکر شخص و دیدش از زندگی تاثیر دارد... بعد متوجه شدیم که در بین تحصیل کرده ها هم هستن کسائی که فکر و دید سالها پیش کهنه و عقبمانده دارن ... این را هم که دیگه همه میدانن که عشق هم بی تاثیر شده ... قدیما میگفتن عشق یکطرفه نیست (البته این را از زبان قدیمی ها شنیده ام خودم در آن زمان نبودم... کاش بودم ) این دوره از زمان عشق هم عشق سابق نیست ... رفته در لیست بلاهای لا علاج.... خدا نکنه بین شما عاشق باشه

عاشق شدم کاش ندونه
دست دلم رو نخونه
اگه بدونه میدونم
دیگه با من نمی مونه
اونکه پیشش دل من گیره
اگه بدونه میذاره میره
اگه بدونه دیوونم کرده
میره و دیگه بر نمیگرده
عاشق شدم دلواپسم
گرفته راه نفسم
دلهره دارم که بهش
میرسم یا نمیرسم
چشمای اون سر به سرم میذاره
دست از سر من بر نمیداره
داره بلا سرم میاره
اما خودش خبر نداره
دستام اگر که رو بشه
دلم بی آبرو بشه
راز مگو بگو بشه

 در آخر  بحث بدون نتیجه گیری به اتمام رسید. راستی نظر شما چیست؟

 

۱۳۸۵

 

 

Intoor ke boosh miyad khode Khodawand ham dige delesh be hale man sookhte wa khaste ye emsal ro dige ba khoobi wa khoshi shoro konam. Khoda kone oon zarbolmasali ke mige: Sali ke nekoost az baharash peidast nesbat be man sedq kone

Midooni inhame khosh haly wase ine ke qarare (yani hanuz 100% qat’i nist) too bakhshe Chirurgie bimarestani ke daneshgahemoon toosh hast kar konam. Nemidooni cheqadr donbale kar gashtam in chand waqte. Az nazare eqtesadi ham ke aslan eftezah L

Az hameye a’zaye khoonewade eshtiaqe man wase iran umadan bishtare wali hesabe bankim ham az hame khalitar J

Ye zedde hali ke emsal ham azash bi nasib namundam in bud ke baz sabzeyi ke wase sofreye haftsin khis karde budam nagereft L nemidunam chera nemishe. Nabila jan mige bastegi be daste taraf dare :-s kholase man ke dige az kheire sabze gozashtam. Emsal bana be towsiyeye khale nosrat mash ham khis kardam :D be qole ishoon mash zood javoone mizane …. Kholase ham mash wa ham gandomha gandidan wali javoone nazadan :D

Albate ziadi ham taqsire man nist. Tabiate Holland dar kol hanuz khabe. Salhaye pish waqty ba Qatar dar rahe daneshgah az zaminaye gol rad mishodam in moqe dige javoone zade budan wali emsal hanuz khoshke khoshke

Rasty in chand waqte ettefaqate ziadi oftade ke natonestam begam. Sare forsat hamaro inja minewisam ya hamun type mikonam ke sabt beshan dar tarikh J

Emruz yekhorde alaki shadam. Khoda kone shadim zoodgozar nabashe (amin J)

یـــــــــــــــــــــــــار

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت ** بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت

یا رب مگیرش ارچه دل همچو کبوترم** افگند و کشت و عزت صید حرم نداشت

بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار** حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت