خانه عناوین مطالب تماس با من

دخترکی از دیار غربـت

دخترکی از دیار غربـت

درباره من

دخترکی از دیار غربت کشور گلها یعنی هلند اصالتا اهل افغانستان و متولد ایران به همین خاطر شاید اینجا با سه زبان دنیا بر خورد کنید یعنی هلندی زبان محل سکنی دری زبان مادری و ایرانی زبان محل ولادت ادامه...

دسته‌ها

  • اِس. اِم.یِی S.M.J 3
  • درد و دل 5
  • ..... 11
  • خاطرات 2

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • میدانید که.....
  • Drukkend pijn op je borstkast
  • عید سعید فطر مبارک
  • عید مبعث بر تمام بشریت مبارک
  • بعد از مدتها سلام
  • گریه کنم یا نکنم؟
  • روز تولد
  • دلیل غیبت
  • در حسرت دیدار تو آواره ترینم
  • Akharin post
  • Wa baz ham posty az daneshgah
  • ۰۶-۰۶-۰۶ یا ۶۶۶
  • بعد از مدتها....
  • التماس
  • التماس دعا

بایگانی

  • مرداد 1386 1
  • آبان 1385 2
  • مرداد 1385 2
  • تیر 1385 3
  • خرداد 1385 5
  • اردیبهشت 1385 3
  • فروردین 1385 2
  • اسفند 1384 4
  • بهمن 1384 4
  • دی 1384 5
  • آذر 1384 9
  • آبان 1384 5
  • مهر 1384 6
  • شهریور 1384 4
  • مرداد 1384 3
  • تیر 1384 3
  • خرداد 1384 2
  • اردیبهشت 1384 3
  • فروردین 1384 16
  • اسفند 1383 2
  • بهمن 1383 5
  • دی 1383 4
  • آذر 1383 4
  • آبان 1383 5
  • مهر 1383 5
  • شهریور 1383 2
  • تیر 1383 2
  • خرداد 1383 4
  • اردیبهشت 1383 3
  • فروردین 1383 3
  • اسفند 1382 6
  • بهمن 1382 16
  • آبان 1382 2
  • مهر 1382 2
  • تیر 1382 15
  • خرداد 1382 11
  • فروردین 1382 26

آمار : 271474 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • میدانید که..... جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 22:57
    کوکا کولا در اصل سبز رنگ است!! عمومی ترین نام جهان محمد است!! عمومی ترین فامیل جهان لی است!! اسم قاره ها با همان حرفی که آغاز میشود پایان میابد!! شما نمیتوانید با حبس نفستان خود کشی کنید!! محال است آرنج دستتان را بلیسید!! وقتی عطسه میکنید مردم به شما عافیت باش میگویند چون قلب شما به مدت یک ملنیلیونیم ثانیه میایستد!!...
  • Drukkend pijn op je borstkast پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 12:26
  • عید سعید فطر مبارک چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 01:43
    رمضان امسال هم گذشت. خیلی سریعتر از گذشته. و باز روز عید .... روزهای عید حالا به مناسبت هر عیدی که باشن دو نوع حس دو نوع حال و هوا با خود دارن. اول اینکه طبیعتا در این روزها خوشحالم. به عادت همیشگی و دیرینه مدرسه دانشگاه و کار تعطیل و در عوض دو روز کامل صرف پخت و پز انواع و اقسام کیک و کلوچه و شیرنی میکنم. میز سالن را...
  • عید مبعث بر تمام بشریت مبارک یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 23:25
    ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد بصدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد طربسرای محبت کنون شود معمور که طاق ابروی یار منش مهندس شد لب از ترشح...
  • بعد از مدتها سلام دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 23:32
    خیلی وفت است حرف نزدم و حالا لبریزم از گفتن ولی ... همانطور که شاعر میگوید و یکی میخواند و رادیو پخش میکنئ و لاست لرد مینویسد: دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم خیلی چیزها برای گفتن دارم. فکر کنم مقداری از گفتنی هایم را اینجا بازگو کنم مقداری را هم شاید بلئیدم. پس فعلا راستی جالب است بعد از...
  • گریه کنم یا نکنم؟ سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1385 22:42
    نمیدانم چرا ولی باز اعصابم به کلی به هم ریخته. دلم میخواهد یک شکم سیر گریه کنم. امروز دلم برای حرم حضرت معصومه(س) و یا حضرت رضا (ع) تنگ شده بود. یاد تابستان دئ سال پیش افتادم و اینکه چطور بغض ( درست نوشتم؟) چند ساله را پاره کردم. باز همان بغض گلویم را فشار میدهد. دریغ از شانهء دوستانه و گرمی که بشود سر روی آن گذاشت و...
  • روز تولد یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1385 10:52
    اینهم از روز تولد ۲۴ سالگی که با سردرد بدی شروع شد. خدا به دادم برسه که باقی سال چه شود
  • دلیل غیبت شنبه 10 تیر‌ماه سال 1385 02:44
    به خاطر کار جدید و کوج کشی (اسباب کشی) فرصت نمیکنم آپدیت کنم. وگرنه حرف برای گفتن و داستان و اتفاق برای تعریف کردن زیاده فعلا
  • در حسرت دیدار تو آواره ترینم سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1385 20:21
    دوستان خوبم میدانند که اکثرا دیسپلی پیکچرم همین جمله در حسرت دیدار تو آواره ترینم هست. یکی از دوستانم لطف کرده و کل متن شعر همراه با آهنگش را فرستاده که من هم اینجا گذاشتم. برای گفتن من ، شعر هم به گِل مانده نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده صدا که مرهم فریاد بود زخم را به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده از دست عزیزان چه...
  • Akharin post پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 20:56
    Albate akharin post az TU. Farda rooze emtrehan ast! sa@e 6 bayad bidar shawam ta 7:00 bus ra begiram wa 9:00 daneshgah basham. 4 sa@ qarar ast emtehan tool bekeshad. Maloom nist farad baad az emtehan barname chist. Ya ba nadia wa baqiye ta dirwaqt daneshgah mimanam wa akharin emtehane emsal ro jashn migirim shayad...
  • Wa baz ham posty az daneshgah دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 15:24
    Indafe amma az daneshgahe khodam nist balke az haman TU Delft hast ke qablan goftam. Emruz sobh kea z khane be tarafe daneshgah rah oftadam awwal sare rah yek daste gol gereftam wa hamrah ba CD be hasine jan dadam. In CD chandin hafte bud ke daste man bud wa man harooz sharmandetar az dirooz nemishod ke be hasine jan...
  • ۰۶-۰۶-۰۶ یا ۶۶۶ سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 22:37
    امروز اولین روزی بود که من پا به مکان مقدسی گذاشتم! و آن هم کتابخانه دانشگاه تکنیک دلفت. واو عجب کتابخانه بزرگی و چقدر زیبا هم از نمای بیرون و هم از داخل! به غیر از این امروز جالبیت دیگری هم دارد که بیشتر به تاریخ میلادی امروز بستگی دارد. امروز زور ششم ما شش (جون) سال ۲۰۰۶. به عبارتی ۰۶-۰۶-۰۶ و یا ۶۶۶ است که به روایت...
  • بعد از مدتها.... یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 03:14
    بالاخره امشب باز بیخوابی به سرم زد و باعث شد بنویسم! تا به حال شده دلت از جای دیگه پر باشه و از بدشانسی فرد دیگه ای حرفی بزنه که در آن لحظه برایت تلخ باشه و تو دلت را سر او خالی کنی؟ امشب این اتفاق برای من افتاد. اصلا نمیخواستم مخصوصا امشب که بعد از مدتها.... ولی دست خودم نبود. دیشب در خانه فرزانه بیش از حد به گذشته...
  • التماس پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 21:05
    التماس به خدا از شجاعت است اگر برآورده شود نعمت است اگر برآورده نشود از حکمت است التماس به بندهء خدا از خجلت است اگر برآورده شود منت است اگر برآورده نشود ذلت است
  • التماس دعا دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1385 16:44
    Vandaag ben ik naar de huisarts geweest. Ze zei dat het beter is om toch ook een foto te maken. Op Graf Gasthuis hadden ze pas op 11 mei plaats. Dus heb ik op AMC gevraagd. Het is me gelukt om voor woensdag een afspraak te krijgen. Hopelijk is het niks! Bid voor me!
  • یک گزارش با تاخیر یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1385 03:00
    ک هفته از تمام شدن تعطیلات دو هفته ای میگذرد. تعطیلات خوب خوش و پر مشغله ای بود که از خود خاطره ها به جا گذاشت. در هفته اول مادر راهی هامبورگ شد. برای اینکه عمو رضی بالاخره پدر میشد و فوریه جان تنها بود. جمعه همان هفته دختر عمودار شدیم. یک دختر چشم و موسیاه به نام حمیده. همان روز من با یک بکس (چمدان) با وسائل لازمهء...
  • شبی فراموش نشدنی پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1385 00:44
    امشب از آن شبها بود. شب پاره کردن بغض چند ساله و شب اشک ریختن. احساس سبکی میکنم. و احساس نفرت از بخت. به هر حال قول دادم شب تولد حضرت محمد خدا را به پاکی آب قسم بدهم که همانطوری که آب , کثیفی و آلودگی را پاک میکند خداوند دل من را از بدی و ناپاکی پاک کند و بعد سه مرتبه هفت شب با توسل به پیامبر و اهل بیتش از خدا طلب...
  • Difficult choice to make یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1385 02:41
    دیروز بعد از مدتها دوباره پیدایش کردم. خودم هم نمیدانم چرا میخوانمش... این را هم نمیدانم چرا خواندنش انقدر آزارم میده. شاید .... تازه متوجه شدم که تمام خصوصیتهائی که من برای شاهزادهء سوار بر اسب سفید خود میخواستم پخش شده بین چند نفر. یکی اخلاقش را دارد یکی درجه تحصیلی اش یکی احساساتش یکی غرور مردانه اش یکی درجه دین و...
  • ۱۳۸۵ دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 14:51
    Intoor ke boosh miyad khode Khodawand ham dige delesh be hale man sookhte wa khaste ye emsal ro dige ba khoobi wa khoshi shoro konam. Khoda kone oon zarbolmasali ke mige: Sali ke nekoost az baharash peidast nesbat be man sedq kone Midooni inhame khosh haly wase ine ke qarare (yani hanuz 100% qat’i nist) too bakhshe...
  • یـــــــــــــــــــــــــار چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 19:52
    دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت ** بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت یا رب مگیرش ارچه دل همچو کبوترم** افگند و کشت و عزت صید حرم نداشت بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار** حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت
  • محرم ۲۰۰۶ سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1384 13:50
    امسال هم به مناسبت تجلیل عاشورا مراسم داشتیم. البته امسال بدون دوستان ایرانی. چون خاطره خیلی خوبی از سال پیش نداشتیم. به هر حال خدا از همه قبول کنه. در همین کشور هلند افغانستانی ها سه مراسم داشتند ایرانی ها ترکها عراقی ها و پاکستانی ها هم هریک مجلس خود. ما مثل سال گذشته یک سالن بزرگ که معمولا برای عروسی کرایه میشه را...
  • عشق سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1384 09:39
    عشق یعنی لایق یار شدن عشق یعنی با یار هم دل شدن عشق یعنی جام لبریز شراب عشق یعنی تشنگی یعنی سراب عشق یعنی خواستن له له زدن عشق یعنی سوختن پر پر زدن عشق یعنی شعله بر خرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی سالهلی عمر سخت عشق یعنی زهر شرین تلخ بخت
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1384 13:49
    مجلس ما که به خاط تجلیل از روز عید غدیر بود شکر خدا آبرومند انه اجرا شد. با اینکه اولین قدم ما بود باز هم چند اشتباه جزئی بیشتر نداشتیم که آن هم بیشتر به علت کمبود تجربه بود. بزرگترین شان این بود که از متن سخنرانی سخنرانان بی اطلاع بودیم. ما بهتر بود پیشاپیش متن آنها را مرور میکردیم. این کار میتوانست جلوگیری کند از...
  • اولین گردهمائی تشکیل شده از طرف ما سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 19:09
    به مناسبت تجلیل از عید غدیر عید ولایت امیر مومنان علی (ع) گروه ما یعنی انجمن جوانان شیعه هلند تصمیم گرفتیم ضمن یک برنامه پر مهتوی اولین قدم اساسی را برداریم و خودمان را معرفی کنیم برنامه و مهتوی: ۱-تلاوت قرآن توسط علی الطریحی ۲-معرفی کوتاهی درباره ما توسط وسیم رئیس انجمن ۳- سخنرانی دو سخنران دعوتی درباره عید غدیر حضرت...
  • بزرگترین مشکل من .................نـــَــه سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 11:09
    من اکثر اوقات بیش از حد به فکر احساس غرور و شخصیت اطرافیانم هستم حتی بیشتر از خودشان و نمیخواهم این شخصیت به دست من لطمه ببینه. بسیار اتفاق افتاده که به همین دلیل خودم را داخل یک معرکه بی سر و پا انداختم و در آخر هم این من بودم که با غروری در هم ریخته تنها ماندم. من با گفتن کلمه نَه مشکل دارم. نمیتوانم به آسانی به کسی...
  • Confused سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 02:02
    این اواخر اصلا حالم خوب نیست یک ماه کامل است که مریضم مریض جسمی ... البته چیز مهمی نیست ولی خسته گی روحی و فکرهای زیادی که لحظه ای آرامم نمیگذارد مانع برطرف شدن کسالت جسمی شده اند. بر سر دو راهی گیر کرده ام که هر دو راهش پرتگاه است. گیج و منگ مانده ام در این که کدام تصمیم بهتر است ولی نمیدانم..... هیچ کس را به آن...
  • مِ برف مایُم... یک داستان میکس دری و ایرانی دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 04:26
    چقدر دلم برای برف و برفبازی تنگ شده. هروقت جام جم از برف این چند روز تهران تصویر نشان میده و یا دوستا داخل ایران (مثل نوید عزیز ) درباره اش گپ میزنن یاد خاطرات شیرین کودکی میافتم. مخصوصا یاد آن کوه برفی بلند کنار اَولی (حیاط) خانهء ایزدی. همان خانه یا اَولی کَلان و یک گاز ( تاب). همان سالی که پدرم افغانستان رفته بود و...
  • Happy 2006 شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 19:35
    سال جدید میلادی را به همهء دوستان عزیز تبریک میگم. از جمله دوستان مسیحی و یا دوستانی که مثل من ساکن کشورهایی هستند که سال نو شان همین سال نو میلادی هست. چیزی که برای من جالب هست این هست که من شخصا احساس میکنم اصلا سال نو ندارم. چون با اینکه ۹ سال از عمرم را در هلند سپری کردم باز هم سال نو میلادی آن حال و هوایی که در...
  • displaypicture چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 22:54
    دیسپلی پیکچرم هست در حسرت دیدار تو آواره ترینم و امشب جوابی جالبی از یکی از دوستان برای این خط گرفتم جز حسرت دیدار تو در سر هوسم نیست دارم هوس اما چه کنم دسترسم نیست
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 02:38
    اشتباه کردن چیزی غیر عادی برای انسان نیست ولی کسی در زندگی پیروز هست که از اشتباهی که مرتکب شده درس عبرت بگیره و آن اشتباه در زندگی اش بار دوم نداشته باشه. من خودم را از بازنده گان روزگار میبینم ولی امیدوارم هنوز چانسی برای من وجود داشته باشد. خدایا باز هم امید به بخشایش تو دارم و همانطور که همیشه دعایم بوده از تو طلب...
  • 199
  • صفحه 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 7