-
.......... صدای درونی.........
یکشنبه 20 دیماه سال 1383 09:11
۱- هیچ وقت سعی نکن عشق را به کسی تحمیل کنی و یا به زور به او بقبولانی که او هم تو را دوست دارد. ممکن است طرف مقابل روزی بالاخره تسلیم تو شود و حرفهائی بزند که برای تو زیباترین کلمات عمرت باشد ولی بعد از مدتی نچندان به همه آن حرفها به تو و به آن حس پاک و بی ریای تو پشت میکند و منکر همه چیز میشود. آن ندانستن به مراتب...
-
baz ye poste farengelisi
جمعه 18 دیماه سال 1383 15:10
emrooz kheili zood tatil shodam wali moondam ta be darsaye aqaboftadam beresam wa dar eine hal be albome fereidoon goosh midadam waqean ajjab albomie masalan hamin goole hayahoo آهای خوشگل عاشق آهای عمر دقایق آهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق آهای ای گل شببو آهای گل هیاهو آهای طعنه زده چشم تو به چشمای آهو دلم لاله...
-
دوستی........... فاصله ؟!
چهارشنبه 2 دیماه سال 1383 12:33
واقعا چرا؟ چرا باید بین دوستان فاصله به وجود بیایه؟ ( به ایرانی بیاد ؟) دلیلش چیست؟ فکر میکردم فقط من با این مشکل رو به رو هستم ولی دیشب با الهام عزیز که حرف میزدم متوجه شدم تنها نیستم ( ماشاالله هرچه دختر خوب و خانم هست الهام اسم داره... الان من سه تا الهام دوستم و خوشحالم از این رفاقت) این نشانهء بالغ شدن و بزرگ...
-
ادامه پست پائین
چهارشنبه 25 آذرماه سال 1383 19:29
به به چه بحثی شد. خیلی خوشحالم از اینکه این لینک رو از جواد آقا گرفتم و اینجا به عنوان یک نظرسنجی مطرح کردم. ممنون از شما دوستای خوب که وقت گذاشتین و نظر دادین. این هم نظر یک دوست عزیز و دیرینه که خاطراتی از ایشان دارم که پاک شدنی نیست و آهان همون استاد گرامی آقای لرد که به ایمیل فرستاده بودند منم بدون کم یا زیاد کردن...
-
شمار دوستان اینترنتی دختران کمتر از پسران است
یکشنبه 22 آذرماه سال 1383 12:02
گفتوگوی اینترنتی برای پسران بیش از دختران لذت بخش است (ایسنا) نظر شما چیست؟ اینم نظر بهترین دوست مشاورو همصحبتی که خیلی کم میشه پیدا کرد ولی من دارم خیلی هم دوستش دارم با هیچ چیز و هیچکس عوض نمیکنم آقا نوید با شمام سلام سپیده عزیز وقتی از من در مورد موضوعی نظر می خوای نمی تونم در حد یک یا دو جمله و در حد off جواب تو...
-
و عشق
یکشنبه 15 آذرماه سال 1383 02:36
واژه ایست که خداوند آن را آفرید خدایا چگونه عشق ورزیدن را به من بیاموز خود چگونه زندگی کردن را خواهم آموخت این جملات رو از روی کارتی که مرضیه جان داده نوشتم کارت زیبائی هست با منظره ء پائیز...به نظر من که حتی گفتن این جمله جرات و اطمینان بالائی لازم داره و شاید به همین آقای دکترعلی شریعتی بهتر میزیبه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1383 13:13
مذاکره در شرم الشیخ، سید ابراهیم نبوی
-
wa baz ham post az fazaye daneshga
سهشنبه 12 آبانماه سال 1383 15:01
Az sheddate bikary be hardo zaban type kardam mikhastam holandi ham type konam ke nashod DARY: daneshgahy ke ma dars mikhanom tarze dars dadan wa systemeshan paya gozari shode bar asase teoriye darwin : revolution theory... mekhastom nazare shoma azizar ra bedanom chon ba nazare ma ke ma mosalmanha ham metanem ke ta...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 آبانماه سال 1383 14:29
ahan rasty darmorede oon poste qabilm mikhastam yechizaye dige ezafe konam... hamintoory ...... mano khaharam dar raweshe darskhoondan zamin ta asemoon farq darim oon bekhatere dars az kheeli az chizaye lezzat bakhshe zendegi migzare wali man baraks be khatere kheeli chiza az dars nemikham begam kare man khoobe wali...
-
موبایلم کوووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه 8 آبانماه سال 1383 08:50
یک دستگاه موبایل نکیا ۳۳۱۰ گم شده است از یلبنده تقاضا میشود آنرا به آدرس درج شده باز گرداند. پیشاپیش مرسی هلند, دلفت .... تا اینجا رو بیا بعدش زنگ بزن میام تحویل میگیرم فکر کردی آدرسم رو اینجا اینترناتسیونالش میکنم؟
-
لیلی زن بود یا مرد؟؟؟!!!
دوشنبه 4 آبانماه سال 1383 13:50
به نظر من که لیلی زن بود .... شما چی فکر میکنید؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 آبانماه سال 1383 13:06
emrooz emtehane payan term dashtam awwalin emtehane sathe daneshgahyoonam pezeshky badak nabood chon az hamoon awalesh ham baraye awordane behtarin emtiaz shoro nakardam yani khodam midoonestam baiide ke wase awwalin emtehan hameye 90 emtiaz ro biaram halasham be 50 ta raziam chon jam' an 5 taye dige az oon dota...
-
ادامه مسمومیت غذائی در عروسی ۲
دوشنبه 27 مهرماه سال 1383 17:36
خواهر عروس ظرفی از غذا دستم داد گفت: گناه دارد دور بریزیم ببر برای فائزه (خواهر کوچکترم) پدر فرزانه زحمت رساندن ما به خانه را کشیدن. مادرم هنوز از مجلس ختم برنگشته بود فائزه هم هنوز غذا نخورده بود رویا و مادرش که همسایه هستند هم با ما خانه ما آمدن. مادرم که آمد از اینکه فائزه هنوز غذا نخورده بود ناراحت شد به من گفت از...
-
مسمومیت غذائی در عروسی
یکشنبه 26 مهرماه سال 1383 05:11
شنبه هفته پیش دعوت بودیم به عروسی نجیب خان و رنگین جان. جای همه دوستان خالی عروسی خوبی بود. خواننده مجلس هم از خواننده های معروف اینجا بود به نام زبیر نیکبین. خیلی شاد و با حال میخواند از قضا من خاطره هم دارم از این خواننده. روز مهاجرین دو سال پیش همین خواننده از طرف افغانها دعوت بود. اگر فرصت شد خاطرات آن روز را هم...
-
سفر به ایران قسمت دوم: مشهد ۲
شنبه 25 مهرماه سال 1383 23:41
چیزی که در مورد مشهد فراموش کردم بنویسم این بود که چقدر دیدن مجتبی همراه مریم برای من جالب بود. مجتبی که از سن کودکی همسن و همبازی خوبی بود و چه خاطره های مشترکی که نداشتیم حالا با مریم ازدواج کرده بود خیلی جالب بود و مشکل... من و مجتبی همیشه عادت داشتیم با متلک و شوخی همدیگر را اذیت و مسخره کنیم ولی حالا باید من جلوی...
-
این آهنگ شماره ۸ از همین فریدون که لینک دادم هست گوش کنید قشنگه
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1383 04:47
گفتی بمون با من بمون گفتم میمونم گفتی با دل تنگیم بخون گفتم میخونــــــــم گفتم مست و عاشقم دیوونه تو هر شب خرابم گوشه می خونه تو گفتی ببندم عهدو با یاد تو بستم تاج غرورم را به زیر پات شکستم گفتی که باید عاشق و دیوونه باشم چون ساغی هر شب می کش می خونه باشم گفتی که باید خاطرم شرط تو باشه راه خیال خسته ام خط تو باشه...
-
سفر به ایران قسمت اول: مشهد
جمعه 3 مهرماه سال 1383 04:28
بالاخره بعد از چندوقت فرصت شد بیایم اینجا. از یک ماه پیش من قصد داشتم خاطرات سفرخود به ایران را پیش از فراموشی اینجا بنویسم حیف بود چون واقعا امسال خوشگذشت جای همه دوستان خالی. شکر خدا همه مراسمهای عروسی هم بخیر و خوبی گذشتن. اول از همه طبق معمول قم بعد از یک هفته به طور معجزه آسا بلیت قطار برای سفر مشهد تهیه شد. در...
-
یکی از آهنگهای زیبای افغانستان
چهارشنبه 25 شهریورماه سال 1383 01:24
یکی از آهنگهایی که من واقعا از شنیدنش لذت میبرم این آهنگ هست. کاش میشد روی وبلاگم بگذارم تا تو هم میشنیدی نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم اگر پرسی چه میخواهی تو را خواهم تو را خواهم ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم اگر پرسی چه...
-
I'm back
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1383 17:28
یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی یادت خدا کند که تو هم یاد من کنی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 تیرماه سال 1383 19:35
سلام یا خداحافظ من واسه دو ماه نمیتونم اینجا بیایم چونکه میایم اونجا داریم میایم ایران.............. خوش باشین و سلامت..... تا دو ماه بعد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 تیرماه سال 1383 23:21
خیال مکن فراموش شوی از دل من مگر آن روز شود زیر خاک منزل من بعد از یک نبرد ۷ ساله در جبههء درس و آموزش پیروز شدم .... به حساب ایران میشه گفت کنکور قبول شدم نمیدانم نه اینکه ۷ سال پشت کنکور بودم نه...... نمیدانم چطور توضیح بدم ........ خیلی طولانی میشه انشاالله یک دفعه دیگر سیستم آموزش پرورش هلند رو توضیح میدم........
-
For all the negative things we have to say to selves
سهشنبه 19 خردادماه سال 1383 16:06
God has a positive answer for it You say: "It's impossible" God says: All things are possible You say: "I'm too tired " God says: I will give you rest You say: "I can't go on" God says: My grace is sufficient You say: "I can't figure things out" God says: I will direct your steps You say: "I can't do it" God says: You...
-
تا آخر بخوان
یکشنبه 17 خردادماه سال 1383 00:28
لبت نه گویـــــــــد و پیداست میگویـــــــد دلت آری که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری دلت می آید آیا از زبانی این همه شیـــریـــــن تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را که عاشق از عیار افتاده در این عصر بی عیاری چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آن من مبدا لحظه ای حتی مرا این گونه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 خردادماه سال 1383 23:44
گویند لحظه ایست روییدن عشق....آن لحظه هزاران بار تقدیم تو باد امتحانات امسال بلاخره تمام شدن و میشه گفت که تعطیلات شروع شده البته تعطیلات اصلی بعد از معلوم شدن نتائج است . من و همه اعضای خانه که از همین حالا لحظه شماری میکنیم تا روز 30 jun که فکر کنم برابر با ۱۰ تیر هست . آخه در این تاریخ ما انشا الله و به سلامتی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 خردادماه سال 1383 04:08
ما هر چند وقت شاهد یک اتفاق عظیم از نظر اعتقادی هستیم و آن هم مشررف شدن یک انسان به دین اسلام است. در طول دو سال اخیر تا به حال نزدیک به ۸۰ غیر مسلمان در خانه ما مسلمان شدن . شاید بیشترشان به خاطر ازدواج با یک مسلمان و فقط در حد کلامی و ظاهری این کار را کرده باشن ولی بودن مواردی که خود طرف و ما به عنوان شهود از شوق...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1383 00:46
قصه ی تقدیر است آنچه بر ما شده است آنچه از ماست ولی نوسانیست ز ذلت تا عشق پس لجاجت نکنیم آتشی باید کرد و پذیرش و رضا و عبادت و سکوت.... کامبیز میرزائی (دریادل) این شعر زیبا رو یکی از بهترین دوستام بهم داده بود مرسی zaghius عزیز
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1383 15:16
عقل یا احساس؟ حق با چیست؟ پیش از رفتن ای دوست کاش میشد این حقیقت را بدانی یا بدانم! واقعا حق با کدام است؟ من شنیدم که آدم به قلبش باید گوش کند چرا؟ چون قلب انسان جائی هست که خدا هست....... تو چی فکر میکنی؟ به من هم بگو... شاید تو من را از این جنگی که هر ثانیه درگیرهستم نجات دادی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1383 22:58
بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا....حقا که غمت از تو وفادارتر است
-
۱۳ را به در کردن در غربت
شنبه 15 فروردینماه سال 1383 23:01
ما هم مثله شما که در ایران هستین ۱۳ را به در کردیم ..... چه ۱۳ به دری .... به اسرار من خانوادهء ۶ نفرهء ما با هم رفتیم به پارک نسبتا بزرگی تا ۱۳ فروردین ۱۳۸۳ را کنار هم در دامن طبیعت بگذرانیم ..... ولی من بیشتر احساس تنهائی کردم .... چون وقتی ایران بودیم همهء فامیل که تعدادمان به بیشتر از ۳۰ نفر میرسید با هم میرفتیم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 فروردینماه سال 1383 14:53
اول این را بخوانید تا بفهمید چی دارم میگم من نظر خودم رو اینجا میدم تا اولا سانسور نشه بعدش هم یه چیزی هم اینجا نوشته باشم به نظر من ایشون به جای کلمه آدم باید از پسرها استفاده میکردن آخه این پسرها هستن که بنا به اون غروری که دارن و خیلی وقتها بیجا هم هست از اینکه احساستشون رو آشکار کنن میترسن. چرا؟ چون از شکست میترسن...