مجلس ما که به خاط تجلیل از روز عید غدیر بود شکر خدا آبرومند انه اجرا شد. با اینکه اولین قدم ما بود باز هم چند اشتباه جزئی بیشتر نداشتیم که آن هم بیشتر به علت کمبود تجربه بود. بزرگترین شان این بود که از متن سخنرانی سخنرانان بی اطلاع بودیم. ما بهتر بود پیشاپیش متن آنها را مرور میکردیم. این کار میتوانست جلوگیری کند از اینکه حمید الکسار آن حرف را در متن سخنرانی خود جای بدهد.

سخنرانی هم که از لندن دعوت شده بود قرار بود به انگلیسی سخنرانی کند ولی ایشان به زبان عربی اصل سخنرانی را اجراء کرد و برخی نکات جالب را ترجمه میکرد. البته نمیدانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه اکثر جمعیت حاضر در سالن عراقی بودند. کلا فقط هشت نفر افغانستانی دو نفر ایرانی و پنج نفر ترک حضور داشتند. به همین دلیل تقربیا کل جلسه رنگ و بوی عراقی را گرفته بود که البته بد نبود. فقط حیف شد که همه متوجه اینکه این استادی که از لندن آمده بود چی میگفت. به نکته های بسیار جالبی برای ثابت کردن وجود خدا بر حق بودن دین اسلام و پیروی از اهل بیت را اشاره کردن که سر فرصت اینجا مینویسم تا یادم نروند.

جالبترین قسمت برنامه شخنرانی یا شرح حال یک آقای مراکشی که اصالتا سنی مذهب بوده بعد از تحقیقات زیاد و برسی همه مذاهب اسلام از قبیل وهابی شافعی ملکی و شیعه به این نتیجه رسیده بود که مذهب شیعه بهتر و واضح تر جواب سوالات او را میدهد و به همین دلیل پیرو مذهب شیعه شده بود. این داستان جالبی بود  که بعدا سر فرصت مینویسم.

 

 

 

 

اولین گردهمائی تشکیل شده از طرف ما

به مناسبت تجلیل از عید غدیر عید ولایت امیر مومنان علی (ع) گروه ما یعنی انجمن جوانان شیعه هلند تصمیم گرفتیم ضمن یک برنامه پر مهتوی اولین قدم اساسی را برداریم و خودمان را معرفی کنیم

برنامه و مهتوی:

۱-تلاوت قرآن توسط علی الطریحی

۲-معرفی کوتاهی درباره ما توسط وسیم رئیس انجمن

۳- سخنرانی دو سخنران دعوتی درباره عید غدیر حضرت علی و ولایت این حضرت 

۴- گزارش کوتاهی که توسط زهره و مهدی فیلمبرداری شده همراه با یک نظرسنجی از حضار

۵-غذا 

۶- مسابقه اطلاعات عمومی توسط من و مهدی همراه با اهدای جوائز

۷- اجرای اناشید توسط علی و گروهش

مجری برنامه من و مهدی

 محل: دانشگاه اسلامی روتردام

زمان: جمعه ۲۷ ژانویه ۲۰۰۶ از ساعت ۱۷:۳۰ الی ۲۱:۰۰

 همهء دوستان دعوت هستند. البته ما هیچگونه مسئولیتی در رابطه با ویزا بلیط و غیره را متقبل نمیشویم

بزرگترین مشکل من .................نـــَــه

من اکثر اوقات بیش از حد به فکر احساس غرور و شخصیت اطرافیانم هستم حتی بیشتر از خودشان و نمیخواهم این شخصیت به دست من لطمه ببینه. بسیار اتفاق افتاده که به همین دلیل خودم را داخل یک معرکه بی سر و پا انداختم و در آخر هم این من بودم که با غروری در هم ریخته تنها ماندم.

من با گفتن کلمه نَه مشکل دارم. نمیتوانم به آسانی به کسی نه بگویم. دوست دارم همیشه همه را از خودم راضی نگه دارم. از اینکه دل کسی را بشکنم متنفرم و نمیخواهم خاطره بدی از خود پیش کسی باقی بگذارم. حتی اگر آن شخص را فقط یکبار در طول عمرم ببینم و یا در مورد دوستان اینترنتی هیچوقت نبینم.

این اواخر هم با همچین مشکلی گَل آویز شده ام! شاید وقتش رسیده که به نَه گفتن شروع کنم. شاید باید مثل آن فیلمی که دیده بودم و اسمش یادم نیست اول با خودم تمرین کنم. رو به روی آینه ... هوووم

 

پ.ن. سوء تفاهم نشه.... من به خاطر تعریف و تمجید از خودم این حرفها را نزدم... اینها را گفتم که گفته باشم همین

Confused

این اواخر اصلا حالم خوب نیست یک ماه کامل است که مریضم مریض جسمی ... البته چیز مهمی نیست ولی خسته گی روحی و فکرهای زیادی که لحظه ای آرامم نمیگذارد مانع برطرف شدن کسالت جسمی شده اند.

بر سر دو راهی گیر کرده ام که هر دو راهش پرتگاه است. گیج و منگ مانده ام در این که کدام تصمیم بهتر است ولی نمیدانم..... هیچ کس را به آن اندازه به خود نزدیک نمی یابم تا با او مشورت کنم. 

باز هم همان گریه های شبانه در تاریکی زیر لهاف دور از چشم دیگران و التماس و زاری به درگاه همان یگانه کس تنهائی ام.

 

برایم دعا کنید