قصه ی تقدیر است
آنچه بر ما شده است
آنچه از ماست ولی
نوسانیست ز ذلت تا عشق
پس لجاجت نکنیم
آتشی باید کرد
و پذیرش و رضا
و عبادت و سکوت....
                                             کامبیز میرزائی (دریادل)


این شعر زیبا رو یکی از بهترین دوستام بهم داده بود مرسی zaghius عزیز

عقل یا احساس؟ حق با چیست؟
پیش از رفتن ای دوست
کاش میشد این حقیقت را بدانی
یا بدانم!

واقعا حق با کدام است؟ من شنیدم که آدم به قلبش باید گوش کند چرا؟ چون قلب انسان جائی هست که خدا هست....... تو چی فکر میکنی؟ به من هم بگو... شاید تو من را از این جنگی که هر ثانیه درگیرهستم نجات دادی

بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا....حقا که غمت از تو وفادارتر است