-
فقط جهت به یاد داشتن تاریخ
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1384 22:42
لحظه ء خداحافظی به سینه ام فشردمت اشک چشمام جاری شد دست خدا سپردمت دل من راضی نبود به این جدائی نازنین عزیزم منو ببخش اگه یه وقت آزردمت ...... لحظه ء خداحافظی از آهنگهای حمیرا امروز کاظم به سلامتی دیپلم VWO یه خودش را گرفت ولی من نتوانستم در مجلسش شرکت کنم ان شاالله که مبارکش باشه و موفقتر از گذشته ادامه بده
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 خردادماه سال 1384 02:44
کاش آن کامنت را نمی دیدم و نمیخواندم
-
مروری به چند سال آخر...به من نگو صبر کن!!!صبر بیش از این چیست؟؟؟
دوشنبه 2 خردادماه سال 1384 14:01
برای نگاهی گذرا به سنون اخیر برمیگردم به حدودا پنج سال پیش. در همین ایام بود که برای اولین بار با دنیای چت آشنا شدم آن هم توسط معصومه.... هنوز دفعه اول یادم هست در چت روم افغانسایت بود و بر حسب اتفاق از کسانی از آب در آمد که ما را خوب میشناخت. البته نفهمید که من کی بودم با دوستان زیادی آشنا شدم ... اتفاقات زیادی برایم...
-
دل من شکوه مکن
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1384 16:56
دل من شکوه مکن از کَس و نا کَس دل من دل من ترا ز عشق و عاشقی بس دل من دل من دل من دنیا را شناختی دل من مرد و نا مردها را شناختی دل من عشق و آدم ها را شناختی دل من دل من یاران زمانه نا سپاس و نا مهربانن عشقشان خالی و ریائی راهشان عاقبت جدائی دل من دنیا را شناختی دل من مرد و نا مردها را شناختی دل من عشق و آدم ها را...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1384 03:52
deleted
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1384 15:01
I love walking in the rain ?you know why because no one sees me crying
-
ادامه خاطرات ۳
شنبه 27 فروردینماه سال 1384 21:01
اگه خواستی خوب بفهمی اول قبلی را بخوان .......... چون اینجا هم فروشنده با صدای بلند و گوشخراش اجناس خود را میفروشه و هرکس صدای بلندتر داشته باشه توجه بیشتری راجلب میکنه و در نتیجه فروش بیشتری داره ما هم نمیدانم شاید تحت تهثیر همین تکنیک بازاریها خرید زیادی کردیم که بنده هم طبق معمول بخشی از خرید را صاحب بودم: دو بلیز...
-
خاطرات (۳) یک روز به یاد ماندنی در netherland den haag markt
شنبه 27 فروردینماه سال 1384 03:08
دیروز به خاطر اتفاقات جالب شیرین و خنده داری که با خود داشت تبدیل شد به بهترین روز بعد از مدتها پریشب بعد از خداحافظی با "استاد " تصمیم گرفتم فردایش که دیروز باشه دانشگاه نرم چون درس مهمی نداشتم حوصله ۴ ساعت در راه بودن برای هیچ را نداشتم ولی از طرفی تحمل ماندن در خانه را هم نداشتم (چقدر نداشتم شد ) به همین دلیل تصمیم...
-
خدا بود همراهت
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 01:50
خدا بود همراهت قرآن پشت و پناهت زیارت سخی جان کند ز غم نگاهت بیا یار جان ز غم بیمارم امشب ستاره در هوا میشمارم امشب مَه که مُردُم از غم پروا نداره ترا من به خدا میسپارم امشب قد سروت الهی خم نبینه دل شادت الهی غم نبینه ستمهایی که از دستت کشیدم الهی در جهان آدم نبینه خدا بود همراهت قرآن پشت و پناهت زیارت سخی جان کند ز...
-
خاطرات ۲
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1384 11:38
سپیده: یعنی من هیچ خاطره ای از خودم به جا نگذاشتم که به این ساده گی و سرعت به فراموشی سپرده شدم؟ من: ؟؟؟؟!!!!!!! خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
-
خاطرات ۱
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1384 23:15
DELETED
-
پارتی بازی و هوای فامیل را داشتن!
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1384 00:27
راستی هادی آقایی که قبلا دربارش گفته بودم مدتی هست که به جمع بلاگنویسان پیوسته و مطالب جالبی هم مینویسه اگر بخوانید حتما با من هم عقیده میشوید
-
فیروزه را که میشناسد؟
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1384 19:56
امروز نمیدانم چرا ولی دوست داشتم بفهمم که فیروزه ای که شبیه من هست کی هست و چقدر شبیه من هست ولی پید نکردم اگر کسی از شما سایت عکس یا چیزی از این فکر کنم خواننده جدید داره پلیز به من کمک کنه ثنکس آ لات
-
تغییر و تحول
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 04:58
یاهو از کامپیوتر پاک شد بدون اینکه من بخواهم یا نخواهم .... بهترست بگم هک شد دوستان عزیز اگر لطف و فرمایشی داشتید یا ایمیل کنید یا اینجا در فرم نظرات درج کنید من فعلا نیستم ولی ان شاالله برمیگردم با کلی تغییرات البته اگر خدا کمک کند احساس بدی دارم شاید از خستگی باشه ... خدا کنه این نگرانی جدید که از داخل مغز سرم را...
-
خــــــــــــدایا
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1384 15:13
به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ بر بیثمری لحظه ای که برای زیستن گذ شته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم (با اینکه همه میشناسن) دکتر شریعتی
-
گریه کنم یا نکنم؟؟؟؟؟؟
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1384 10:12
خنده داره .... واقعا.... ولی .... پس این قطره ها که تمام صورتم را تر کردن چی هستن؟ خیلی غیر منصفانه بیخیال و آهسته رفت! این حق من نیست و دیگه قبول نمیکنم .... دیگه بسسه
-
If I let you go
سهشنبه 9 فروردینماه سال 1384 01:46
Day after day, time pass away N' I just can't get you out of my mind Nobody knows, I hide it inside I keep on searching, but I can't find The courage to show, to letting you know I've never felt so much love before And once again I'm thinking about Taking the easy way out. But if I let you go, I will never know What...
-
دختر ایرونی
شنبه 6 فروردینماه سال 1384 04:33
امشب فیلم دختر ایرونی را نگاه کردیم علی شباهت کمی به ... کسی که من را به عنوان My first and old friend in the Internet ... forever and more میشناخت داشت البته نظر شخصی خودم است. چرا؟ پیش خودم باشه بهتره! PS. is er weer iets? anders begrijp ik echt niet waarom .... laat maar Ik was dus niet voor niks zo engerust en...
-
دعا!
جمعه 5 فروردینماه سال 1384 23:06
امروز برای اولین بار با آقا هادی پسر دائی مادرم از ایران چت کردم یک جمله خیلی زیبا درباره دعا گفت که خواستم اینجا هم بنویسم: دعا رسیدن به حضور معشوق است و همراز شدن با او و هیچ نخواستن جز او
-
so near yet so farr
پنجشنبه 4 فروردینماه سال 1384 00:54
میدانم که هستی ولی نمیبینمت چون نیستی .... هستی اما با من نیستی
-
سکوت نفرت انگیز
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1384 02:05
Er heerst nu weer een stilte... wat ik niet leuk vind...helemaal niet ...weet je wat het erge ervan is? dat ik niet weet hoelang het nog gaat duren en hoe de stilte zal verbroken kunnen worden? ben ik weer diegene die de eerste stap zet om het te breken? zoals gewoonlijk Een ding he .... ik heb er geen spijt van wat...
-
Happy 1384
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1384 14:30
سال ۱۳۸۴ را به همهء دوستان خوبم تبریک میگم و آرزوی بهترین ها را برای همه دارم امیدوارم سالی خوب خوش پر از مهر وفا و صفا داشته باشین و سالی برایتان باشه که اگر در آینده به یادش افتادین خاطرات شیرینش لبخند شیرینی بر لبانتان به وجود بیاره منوچهری: آمدت نوروز وآمد جشن نوروزی فراز کامگارا کارگیتی تازه از سرگیر باز مولوی ای...
-
without a title
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1383 03:48
آرزو مُـــــــــرد و جــــوانی رفت و عشق از دل پریـــــــد غـــــم نمی گردد جـــدا از جــــــان مسـکینم هـــــــنوز بر لـب آمد جـــــان و رفتــند آشنایان از بــــــــرم شـــــام را نـازم که نمیگرید به بالینم هــــــنوز مُـردم از درد و نمی آیی به بالینم هـــــنوز مرگ خود میبینم و رویت نمیبینم هنوز اصلاً یادم نیست که...
-
The Loneliness Of The Only and Lonelyest Lonely
جمعه 7 اسفندماه سال 1383 11:14
آنکه در تنهاترین تنهائی ام تنهای تنهایم گذاشت کاش در تنهاترین تنهائی اش تنها کس تنهائی اش تنهای تنهایش نگذارد
-
بــــــاز این چه شورش است کـــــــــه در خلق عــــالم است
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1383 21:44
سلام بر حسین (ع) این قافله سالار کاروان شهادت و یاران باوفای او. سلام بر مشعلداران هدایت که در سرزمین تفتیده کربلا با نثار خون مطهرشان امت اسلامی را از وادی حیرت و بیابان ضلالت به شاهراه نور و هدایت رهنمونی نمودند. و سلام بر هفتاد و دو ستاره درخشانی که بر گرد خورشید امامت حریم انسانیت را پاسداری و دین محمدی (ص) را از...
-
yek ettefaqe jaleb
جمعه 16 بهمنماه سال 1383 15:46
emrooz yek ettefaqe jalebi baram rokh dad az bas jaleb bood taqat nayawordam beresam khoone benewisam hamin alan az daneshgah minewisam emrooz man ba yeki az hamkelasi ha ke ta be hal nadidam wa nemishnakhtam qarar dashtam ke ba ham gozareshe in term ro anjam bedim qararemoon too salone computer bood wa qarar bood oon...
-
baz farengelisi ya dary-engelisi
پنجشنبه 15 بهمنماه سال 1383 17:29
namefamom chi kada mara... az kolle chiz delzada shodom makhsoosan az facultema ... ne ne az teb khandan delzada nashodem wa hechwaqt ham nameshom ... magam faculte ma yak raqam ast... afghanayi ke inja hastan besyaar az yakdige khod farar mekonan faqat bogo ke kas mekhoreshan wa az badshansi ma tanha dokhtare afghan...
-
عربی به لحجه مصری
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1383 04:16
لو کان دا حب یا ویلی منه لو کان دا ذنبی متوب عنه لو کان نسیبی هعیش فی کراه هعیش فی کراه فکر کنم ترجمش این باشه: اگر عشق بوده ای وای از دستش اگر گناهکار بودم توبه میکنم از دستش و اگر قسمت و نسیبم بوده با نفرت زندگی میکنم من عاشق عربی مصری هستم این دو روز آلبوم نانسی عجرم تنها چیزی بوده که گوش دادم واقعا زیباست......
-
حـافـظانه
شنبه 3 بهمنماه سال 1383 02:40
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیــــــرد در درد خودپرستی عاشق شو ارنه روزی کار جهان سر آید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی ...... ..... ... .. . عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی
-
یک شعر عالــــــــــــی از یک دوست عالیتــــــر
چهارشنبه 23 دیماه سال 1383 22:05
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی یا چه کردم که نگاه باز به من مینکنی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرائی؟ من هم از همینجا اول تقدیمش میکنم به خودش وبعد به دوستان